برای رابطه ی بهتر با نوجوانان
از رفتارهای مستقل و گروهی نوجوان جلوگیری نکنید
مستقل شدن و روی پای خود ایستادن یکی از دستاوردهای ارزشمند رشد است. بسیاری از والدین نسبت به استقلال فرزندان شان برخورد دوگانه ای دارند. یعنی با این که دوست دارند فرزندان مستقل و جرئتمندی داشته باشند، عملاً وقتی که آنان
نویسنده: دکتر شکوفه موسوی
برای رابطه ی بهتر با نوجوانان
مستقل شدن و روی پای خود ایستادن یکی از دستاوردهای ارزشمند رشد است. بسیاری از والدین نسبت به استقلال فرزندان شان برخورد دوگانه ای دارند. یعنی با این که دوست دارند فرزندان مستقل و جرئتمندی داشته باشند، عملاً وقتی که آنان برای مستقل شدن تمرین می کنند، مانع شان می شوند. دلیل شان هم خطراتی است که فرزندشان را در یک دنیای مستقل تهدید می کند. دایم این فکرها در ذهن والدین تکرار می شود که: «محیط خطرناک است»، «امنیت کم است.»، «آدم های خطرناک زیادند»، «جاده ها امن نیستند.»، «دوستان ناباب زیادند.»، «مردم را نمی توان به آسانی شناخت.» و ...در پس همه ی این افکار واقعیتی نهفته است. یک نگاه گذرا به صفحه ی حوادث روزنامه ها و خواندن سرنوشت تلخ انسان هایی که در کام جنایت های متنوع فرو رفته اند و گرفتار شقاوت ها و بی رحمی ها شده اند، یا حوادث و تصادفاتی که باعث شده اند سفر بسیاری از افراد هیچ گاه به پایان نرسد یا مسائلی از این دست، هر پدر و مادری را نگران می کند.
حتی تصور زندگی کردن در دنیایی پر از این گونه حوادث ناگوار و تلخ، زجرآور است، اما این این مسئله برای محدود کردن فرزندان دلیل موجهی است؟ آیا وقتی نوجوان می خواهد به اردویی دانش آموزی برود می توان تنها به این دلیل که ممکن است در راه تصادف کنند از رفتن او ممانعت کرد؟ آیا می توان از ترس پیدا کردن دوست ناباب، رفت و آمد به خانه ی دوستان، همکلاسی ها و هم سن و سالان را قدغن کرد؟
یکی از سخت ترین موضوعات برای والدین همین تصمیم گیری ها است. انتخاب بین میل به محافظت و تأمین امنیت فرزندان و میل به دادن استقلال و کمک به رشد آنان.
به راستی چه باید کرد؟ آیا باید قاصدک تُرد نوجوانی را در مشت فشرد یا همراه بادها روانه کرد؟
برای خود من مهم ترین چالش های والدگری تصمیم گیری های این چنینی بود. من شاهد داغداری مادرم و هر دو مادربزرگم برای از دست دادن فرزند بودم و این غم را از کودکی می شناسم. هیچ وقت در زندگی از هیچ چیز به اندازه ی از دست دادن فرزند نترسیده ام. هر وقت مجبور می شدم در این مورد تصمیم بگیرم، از ترس نصفه عمر می شدم، اما در نهایت اجازه می دادم بروند و تجربه کنند. اضطراب رفتن آن ها و فکر خطراتی که ممکن بود برای شان پیش بیاید رهایم نمی کرد، می دانستم تصمیم درست است و فقط از خدا می خواستم که سالم برگردند. به خودم اجازه نمی دادم به خاطر ترس هایم مسیر رشد آن ها را سد کنم.
اگر قرار است فرزندتان برای رشد کردن و مستقل شدن از شما دور شود، به او فرصت بدهید، از حرکت او ممانعت نکنید، بگذارید برود، و امیدوار باشید که سالم برمی گردد.
منبع مقاله :
موسوی، شکوفه؛ (1387)، رابطه ی والدین و نوجوان (با نوجوان خود چگونه رفتار کنید؟)، تهران: نشر قطره، چاپ چهارم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}